بدون عنوان
هشت ماهگی عروسکم ملوسکم خدایا شکرت آوینای خوشگلم 8 ماهه شده شکرت خدا عزیزم ایشا... همیشه تنت سلامت و دلت خوش باشه انواع خوابیدن های آوینا خانم جیگرم اولین بار رفته بود کافی شاپ ناز گل من رفته شاهگلی ولی همش خواب بودی اصلا هم بیدار نشدی آوینا جون رفته سفره حضرت رقیه خونه ناهید جون خدا حاجت همه رو برآورده کنه ایشالاه دختر خاله دلسا دوستت دارم دلسا جون بوس کجا به سلامتی؟؟؟ عاشقتم آوینا ...
نویسنده :
مامان آرزو
22:22
بدون عنوان
هفت ماهگی عسلم مادرانه ترین لحظه های امروزم همین لحظه است.... هین لحظه که با تمام جان عاشقم دوستت دارم را یواشکی به تو هدیه میکنم.... فدای طرز نشستنت ...
نویسنده :
مامان آرزو
18:33
بدون عنوان
دنیا اگر خودش را بکشد نمی تواند به عشق من وتو شک کند.... اجتی به استخاره نیست عشق ما... عشق من وتو،عشق تو به من یک پدیده است، یک حقیقت بی نیاز ز استخاره و گمان صدای قلب تو صدای زندگیست. زندگی را دوست داشته باش نازنین من زندگی را زندگی کن عاشقانه کودکانه...حتی وقتی بزرگ شدی کودکانه زندگی کن جانکم آوینای زیبایم عیدت مبارک ایشا... هزار هزارتا عید با سلامتی و نشاط سپری کنی خدایا آوینای من رو همیشه سالم نگه دار خدایا آوینای من هیچ وقت ،هیچ وقت ناراحت نشه گریه نکنه مگر به شادی عزیزکم خدا همیشه پشت وپناهت باشه خدا رو شکر که اولین عید آوینا جون به شادی گذشت ...
نویسنده :
مامان آرزو
16:50
شش ماهگی ناز گلم
دل نوشته ای برای نفسم آوینا فرزندم من مادرت هستم من با عشق،با اختیار ،با آگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم ... تا بدانم خالقم چگونه خلوقش را دوست میدارد، هدایت میکند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در آغوشش می گیرد من یک مادرم،هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد...من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی که گاه از خود گذشتگی نامیده می شود...تا بدانم حجم لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد ... من نه بهشت می خواهم نه آسمان نه زمین ...بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست که در آغوشم رویای آرزوهایت...
نویسنده :
مامان آرزو
19:28
پج ماهگی دلبندم
آوینای دلبندم در خواب شیرین 19 بهمن پنجمین سالگرد ازدواجمون بود و بابایی هم زحمت کشیده بود و گل وکیک به همین مناسبت خریده بود و شام رو هم سه تایی رفتیم بیرون آوینای گلم تو بغل آتا جون ...
نویسنده :
مامان آرزو
17:21
چهار ماهگی آوینای نازنینم
آوین این کالسکه عروسک دختر عمو ثناست ولی داد عروسک من توش بشینه فدای چشات بشم شکلاتم اینم دختر عمو ثنا با آوینای خوشگلم شیطون بلای من تو بغل خرسی فدای صورت خوشگلت بشم عزیز مامان اولین باری که این حالت هستی آوینای من نصف شبها خلاقیت از خودش نشون میده فندوق من آوینا جان خوشگلم اصلا شبها نمی خوابی اینجا من دیگه خیلی خوابم اومد شما رو دادم تا یکم هم بابایی نگهت داره پا شدم ساعت6صبح بود وقت سر کار رفتن بابایی دیدم شما بغل بابایی هستی و بابا بهرام هم همینطوری خوابش برده. فدای اون دستهای خوشگلت بشم دیگه شرح نمی دهم بلد نیستم گلمات رو در وصف دستهای زیبایت ...
نویسنده :
مامان آرزو
16:29
سه ماهگی دختر نازمون
آوینای من.زندگیم.17آذر 3 ماهه شدی یکم شیطون شدی دل من و بابایی رو می بری این روزا سرت رو بر میگردونی این طرف و اون طرف خیلی ناز شدی.قربون دست و پاهات برم که همش در حال تکون دادنی شب ها تا ساعت 3 و 4 بیداری و به سخت میخوابی ولی با اصرار مامانی به زور میخوابی آوینای عزیزم سه ماهگیت مبارک ایشالله صد سال به سلامتی زندگی کنی اینجا هم آماده شده بودیم بریم خونه آتا جون اوینای عزیزم خرابکاری کردی شدیدا منم با بابایی بردیمت حموم تمیزت کردیم مثل دسته گل شدی عزیز دلم از خدا میخوام تنت...
نویسنده :
مامان آرزو
0:25
دو ماهگی دخملی
تو این عکسا آوینای خوشگلمون واکسن دو ماهگیشو زدن و خدا رو شکر زیاد اذیت نشد الهی که همیشه تنت سالم باشه عزیز دلم ...
نویسنده :
مامان آرزو
23:25
یک ماهگی آوینای ناز
الهی که همیشه تنت سالم باشه خوشگلم بااومدنت و بودنت دنیا رو واسمون شیرین تر کردی شیرینم ...
نویسنده :
مامان آرزو
14:11