آوینای خوشگلمونآوینای خوشگلمون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
مامان آرزومامان آرزو، تا این لحظه: 38 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
بابا بهرامبابا بهرام، تا این لحظه: 41 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

ترنم زندگیمون آوینا

28 ماهگی نفس مامان

آوینا جون عکسهای 28 ماهگیت خیلی کمه چون گوشی من روشکستی بابا بهرام رفت یه گوشی جدید خرید متاسفانه اونم شکستی من دیگه الان گوشی ندارم امیدوارم به زودی بتونم گوشی قبلی رو تعمیر کنم البته اگه هزینه های زندگی اجازه بدن  اینجا خونه عمو شهرام رفته بودیم مهمونی که خیلی خوش گذشت تولد عمو امین که خونه آتا بودیم و تو هم منتظر بریدن کیک هستی آوینا مثلا میخواد غذا بخوره روستای پدری آتا جون و ما هم مهمون بودیم خونه آتا در راه بازگشت به تبریز رستوران برکه پاگشای زن دایی معصومه یلدای 96 خونه زن دایی معصومه برای شام دعوت بودیم ما هم خنچه یلدا رو برده بودیم که متاسفانه ...
4 خرداد 1397

27 ماهگی دخترک مهربانم

عزیزم هر روز و هر لحظه با تو بودن نعمتی هست که زبانم در وصفش عاجز میماند خونه خاله صفا و مهمونای خوشگلش وروجکم عاشقتم بابایی و آوینا نمیدونم چرا بابایی اینجا عصبانی افتاده تاب بازی   ...
27 ارديبهشت 1397

26 ماهگی معجزه زندگیم

نفس مامان تو تنها دلیل زندگیمی الکی خوابیدن های آوینا و دلسا جون که مهمون ما بود خاله صفا رفته بودن خرید عروسی دایی بابک شیطنت های دو تا وروجک یه عکس بی کیفیت از عقد دایی متاسفانه اصلا فرصت نکردم ازت یه عکس خوشگل بگیرم و یه عکس بی کیفیت دیگه عکس دو تایی با خاله صفا البته جای مادرم بین ما خالیست مادر نازنینم روحت شاد یادو خاطره مهربان مادرم تا ابد با ماست تا لحظه رسیدن به خودت ...
27 ارديبهشت 1397

25 ماهگی نازنینم

تو بیست وپنجمین ماه زندگیت عزیزم اتفاق بسیار خوب و مبارکی افتاد اونم ازدواج دایی بابک بود همه ما خیلی خوشحال بودیم و تو هم که همش تو عروسی به خودت خوش میگذروندی  امان از بد غذایی تو آوینا خانم  خواب شیرین دخترکم روز تاسوعا شبگردی سد امند در یک روز پاییزی زیبا و ترس آوینا از ایستادن  آماده شدن برای رفتن به بله برون دایی بابک یه عکس بانمک از آوینا دایی بابک روز بله برون خنچه بله برون زن دایی تزییناتش رو مامان آرزو کرده بدون شرح     ...
25 ارديبهشت 1397

تولد دو سالگی امید زندگیم

و امروز  دوباره متولد میشوی و شمع ها که سهم تو از زندگی وستاره هایی که به میهمانی آمده اند و شکوفه هایی که دوباره خواهند شکفت و عطری که نصیب پروانه هاست و تو سهم من از تمام زندگی توولدت مبارک دختر نازم آوینای زیبایم خدا رو هزار بار شاکرم به خاطر داشتن عزیزی مثل تو  عکسهای تولدت که ایشالا 120 ساله بشی آقاجون و آنا در کنار آوینا آتا و دایی بابک و خاله صفا خاله صفا با عمو امین عمو بهروز با زن عمو و علی عمو داود با زن عمو و ثنا جون یه عکس دو تایی با عمو داود عمو شهرام با زن عمو آوین...
25 ارديبهشت 1397

23 ماهگی آوینای خوشگلم

ای ناز ترین مخلوق خدا آوینای عزیزم خیلی دوستت دارم خدا رو هزار مرتبه شاکرم خدای مهربون تو رو به من داده آوینا خانم تو شهر بازی محله خودمون که خیلی عاشق اونجایی تولد دختر عمو ثنا که من شام پختم رفتیم پارک و عمو هم یه کیک خوشگل خریده بود مسافرت یک روزه به مهاباد که خیلی خوش گذشت آوینای من یه همسفر بی نظیره رها جون وهلیا جون وآوینا جون در حال استراحت بعد از خرید تله کابین عینالی زیبا و بسیار ترسناک   آوینا سر خاک مادر جونش مزار شهدا عشق مامان درحال خوردن آش نوش جونت باشه   ...
31 فروردين 1397

22 ماهگی ماه من

می خواهم به خورشید بفهمام تو پرنورتری*تو زیباتری*به دنیا بفهمانمتو برای من از هر چیز دیگری مهم تری مهمونهامون که از همدان اومد بودن  من وآوینا باز هم در موزه قاجار این بار با مهمونهامون مهمونهای ما این بار در شاهگلی یه عکس دسته جمعی با عمو شهرام اینا   ...
21 بهمن 1396

21 ماهگی جیگرم

دخترم وقتی که به تو نگاه میکنم نمیتونم وجود خدا را منکر بشم آخه فقط خدا میتونسته موجودی رو به زیبایی و حیرت انگیزی تو خلق کرده باشه دلسا جون وآوینادر شهر بازی آوینا جون تو راه آهن رفته گردش اینجا رفته بودیم موزه قاجار جای بسیار زیبایی بود تو راه اهر یه شام خوشمزه تو ساندویچی آوینای من بعد از حمام و اینم یه روز بد که استخوان پات ترک برداشته و گچ گرفتن من نمیدونم کجا ترک برداشته صبح پات ورم کرده بود بردیم دکتر گفت مثل اینکه شکستگی داره نمیخوام ادامه بدم و بنویسم ناراحت میشم بالاخره 2 هفته تو گچ موند ...
21 بهمن 1396

20 ماهگی نفس مامان

دختر دلبندم عزیزکم روز به رئز داری شیرین تر میشی فدات بشم عزیزم آوینا جون تو شهر بازی فدای اون ژستت بشم اینجا خونه آنا هستش خیلی گلهای خوشگلی بودن منم حیفم اومد اونجا عکس نندازم آویناجونم عاشق این عروسکشه همیشه پیشش نگه میداره عزیزکم داره میره پیش آتا جونش تازه رسیدیم خونه آتا تو اهر شما هم داری استراحت میکنی اینم یه عکس سه نفری تو طبیعت زیبای اهر آوینا و آتا عکس دسته جمعی با زن عمو راحله و آتا وهستی سفره افطاری خونه آنا نمونه ای...
20 بهمن 1396