آوینای خوشگلمونآوینای خوشگلمون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
مامان آرزومامان آرزو، تا این لحظه: 38 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
بابا بهرامبابا بهرام، تا این لحظه: 41 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

ترنم زندگیمون آوینا

ده ماهگی ناز گل مامان

آوینا خانم رفته دیدن نی نی یامور گردش تو حیاطمون سفر به ماکو با آوینای عزیزم خیلی خوش گذشت اینجا کاخ سردار و خوشگل مامان خوابیده ولی بعدا بیدار شدی بابایی عاشقته   فدای اون نگاهت دختر هدیه زیبای خدا برای بنده های خاصش فدای ناز گلم بشم به مناسبت روز فرشته ها با هم رفتیم رستوران بالیق خیلی خوش گذشت دخترم ایشالا هیشه سالم باشی     ...
8 آبان 1395

بدون عنوان

هشت ماهگی عروسکم ملوسکم خدایا شکرت آوینای خوشگلم 8 ماهه شده شکرت خدا عزیزم ایشا... همیشه تنت سلامت و دلت خوش باشه انواع خوابیدن های آوینا خانم جیگرم اولین بار رفته بود کافی شاپ ناز گل من رفته شاهگلی ولی همش خواب بودی اصلا هم بیدار نشدی آوینا جون رفته سفره حضرت رقیه خونه ناهید جون خدا حاجت همه رو برآورده کنه ایشالاه دختر خاله دلسا دوستت دارم دلسا جون بوس کجا به سلامتی؟؟؟ عاشقتم آوینا ...
31 خرداد 1395

بدون عنوان

هفت ماهگی عسلم مادرانه ترین لحظه های امروزم همین لحظه است.... هین لحظه که با تمام جان عاشقم دوستت دارم را یواشکی به تو هدیه میکنم.... فدای طرز نشستنت   ...
31 خرداد 1395

بدون عنوان

دنیا اگر خودش را بکشد نمی تواند به عشق من وتو شک کند.... اجتی به استخاره نیست عشق ما... عشق من وتو،عشق تو به من یک پدیده است، یک حقیقت بی نیاز ز استخاره و گمان صدای قلب تو صدای زندگیست. زندگی را دوست داشته باش نازنین من زندگی را زندگی کن عاشقانه کودکانه...حتی وقتی بزرگ شدی کودکانه زندگی کن جانکم آوینای زیبایم عیدت مبارک ایشا... هزار هزارتا عید با سلامتی و نشاط سپری کنی  خدایا آوینای من رو همیشه سالم نگه دار خدایا آوینای من  هیچ وقت ،هیچ وقت ناراحت نشه گریه نکنه مگر به شادی عزیزکم خدا همیشه پشت وپناهت باشه خدا رو شکر که اولین عید آوینا جون به شادی گذشت ...
31 خرداد 1395

شش ماهگی ناز گلم

دل نوشته ای برای نفسم آوینا فرزندم من مادرت هستم من با عشق،با اختیار ،با آگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم ... تا بدانم خالقم چگونه خلوقش را دوست میدارد، هدایت میکند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در آغوشش می گیرد من یک مادرم،هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد...من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی که گاه از خود گذشتگی نامیده می شود...تا بدانم حجم لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد ... من نه بهشت می خواهم نه آسمان نه زمین ...بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست که در آغوشم رویای آرزوهایت...
27 خرداد 1395

پج ماهگی دلبندم

آوینای دلبندم در خواب شیرین 19 بهمن پنجمین سالگرد ازدواجمون بود و بابایی هم زحمت کشیده بود و گل وکیک به همین مناسبت خریده بود و شام رو هم سه تایی رفتیم بیرون   آوینای گلم تو بغل آتا جون   ...
24 اسفند 1394

چهار ماهگی آوینای نازنینم

آوین این کالسکه عروسک دختر عمو ثناست ولی داد عروسک من توش بشینه فدای چشات بشم شکلاتم اینم دختر عمو ثنا با آوینای خوشگلم شیطون بلای من تو بغل خرسی فدای صورت خوشگلت بشم عزیز مامان اولین باری که این حالت هستی آوینای من نصف شبها خلاقیت از خودش نشون میده فندوق من آوینا جان خوشگلم اصلا شبها نمی خوابی اینجا من دیگه خیلی خوابم اومد شما رو دادم تا یکم هم بابایی نگهت داره پا شدم ساعت6صبح بود وقت سر کار رفتن بابایی دیدم شما بغل بابایی هستی و بابا بهرام هم همینطوری خوابش برده. فدای اون دستهای خوشگلت بشم دیگه شرح نمی دهم بلد نیستم گلمات رو در وصف دستهای زیبایت ...
15 بهمن 1394